مرثیه

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

تاملات پشت درمانده

وقتی با بچه ها سروکله می زنید می فهمید آموزش سخت ترین کار جهان است. برای من کاری نداشت به او بفهمانم که عدالت یعنی تمام جعبه شکلات را برای خودش برندارد و آن را با دوستش قسمت کند. برای او هم فهمیدن معن مرثیه...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mim-n-alef بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 1:11

من آمده ام به شما بگویم نه و بمیرم

اگر آن روز که تویِ فرودگاه مشغول رفتن بودم، برمی گشت می گفت: نرو. بمان. حتی اگر قرار است به بهترین ها برسی، همه چیز عوض می شد. برمی گشتم. می ماندم. می ساختم. خراب می کردم. به خودم فحش می دادم که چرا نرفتم. سعی می کردم  تلقین کنم  تصمیمی بود که خودم گرفتم و باید تا آخر بایستم. به هزار فکر مبتلا می ش مرثیه...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mim-n-alef بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 16:36

چرا هیچ چیز هیچ وقت هیچ فایده ای ندارد؟

رهایش کردم. تمام کردن نبود. تمام کردن یعنی صدایش بزنی. بایستی مقابلش و بگویی و نگویی. بشنوی و نشنوی. با هزار فکر جدا شوی. با هزار احساس. احساس را به تعویق انداختم. رهایش کردم. رها کردن همیشه ترسی در خودش دارد. ترسِ رودررو شدن. ترسِ ایستادن مقابلش و به چشمهاش زل زدن. ترسِ تمام چیزهایی که ممکن است از مرثیه...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mim-n-alef بازدید : 78 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 16:36

من را به من برگردان یارِ من

من را به من برگردان یارِ من

از آدمها فرار می کنم به تنهایی. از تنهایی فرار می کنم به آدم ها. همیشه این چرخه در حالِ تکرار است و این میانه فقط از یک چیز مطمئن بوده ام. همیشه رویایی داشته ام. همیشه رویایی دارم...

+ تاريخ پنجشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۴ساعت 19:39 نويسنده میم نون الف |

__________________________ ______________ ____________________

مرثیه...
ما را در سایت مرثیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mim-n-alef بازدید : 73 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 16:36

کلیمانجارو

  هیچ وقت مشخص نیست چرا بعضی چیزها در خانه ها وجود دارند. مثلا تابلوی پیرمرد بالای تختم که سالها بعد فهمیدم همینگوی است و اتفاقا نویسنده هم هست و وقتی شب تا صبح روی برفهای کلیمانجارو خوابم می برد اولین چیزی که بعد از بیداری به ذهنم می رسید این بود که جای من اینجا نیست و باید یک روزی بگذارم بروم و ر مرثیه...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mim-n-alef بازدید : 64 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 16:36

علی

1- تقریبا از تمامِ خداحافظی هایِ بزرگ جا مانده ام. ماری که رفت، خواب ماندم. بیدار که شدم پیام داده بود: هِی اینجا شبیه کارتونِ پَتِ پست چیه! به فرودگاه نرسیدم و سحر گفت اصلا خیال کن نرفتم، رسیدم آمریکا زنگ می زنم. مثل اینکه تازه باورم شده باشد دارد می رود، آنجا رویِ جدولِ خیابانِ خیس نشستم و به مهر مرثیه...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mim-n-alef بازدید : 74 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 16:36

پیکچروفوبیا

یک جایی بالاخره آدم تصمیم می گیرد جور دیگری باشد. مثلا من که یک عمر دچار عکس هراسی بوده ام گاهی تصمیم می گیرم ترسم را کنار بگذارم و جلوی دوربین به دویست شکل مختلف خودم را پنهان نکنم. نتیجه می شود اینکه هیچ وقت در هیچ کدام از عکسهایم شبیه خودم نباشم و آن اضطراب دائمی از ثبت شدن از صورتم بیرون بزند و مرثیه...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mim-n-alef بازدید : 57 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 16:36

Do I dare to disturb the universe?

قبل تر ها وقتی بی قرار می شدم و فکر و خیال آزارم می داد شروع می کردم به نوشتن. فرقی هم نداشت چی باشد. حتی مزخرف و بی معنی. حالا که انگار سالهاست ننوشته ام، فقط به خودم نگاه می کنم و سلفی آینه ای می گیرم. بعد آن را یک جایی منتشر می کنم تا افراد مورد نظر بیایند و نظر بدهند و حالم بهتر شود. حتی اگر فق مرثیه...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mim-n-alef بازدید : 67 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 16:36

امیرآباد

  امیرآباد پر از پارازیت است دیشب یک دکل دیگر نصب کردند گفتند برای اینترنت همسایه طبقه ۱۱ آمده بود دعوا می گفت ما سرطان می گیریم شما که این پایینید و ککتان نمی گزد مدیر ساختمان تقریبا شش ماه است شوهرش را از دست داده و همیشه سعی می کند این را بلند بلند توی راهرو به همه یادآوری کند بخصوص موقع دعوا دی مرثیه...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mim-n-alef بازدید : 75 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 16:36

امیرآباد ۲

همسایه دیوار به دیوار مشغول تدارک یک مهمانی است چندبار به دیوار مشت می زنم تا ساکت شوند برای من چه فرقی می کند کت بپوشید یا تیپ اسپرت بزند؟ برای من چه فرقی می کند چند صدا توی خانه باشد؟ روز اولی که به این خانه آمدیم از صدای دریل کابینت ساز شکایت کرد بدون دعوت آمد تا وسط هال پیژامه پوش و عصبانی و من مرثیه...ادامه مطلب
ما را در سایت مرثیه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mim-n-alef بازدید : 76 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 16:36

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه